بسم الله الرحمن الرحیم-نقدی بریک حدیث-حدیثی از دجال دراخر زمان است که البته مورد بحث وگفتگو است ولی از شهرت زیادی برخوردار است که درعراق دجالی خواهد امد(مانندصدام حسین) که به ابزار رسانهای نیرومند مجهز است ک.این رسانه مانند خر درید او است جالب است که خر بدترین صوت دارد که باطن رسانه او است ولی به سبکی بسیار دلچسب انرابیان میکند حتی مومنین ساده لوح رافریب میدهد بقول یکی از علما که تحت تاثیر بخش ضداسلامی ان رسانه نیستند چون پلاریسم است انها تحت تاثیر اسلام ناب ومسئله اقتصادهستند ونکته حائز اهمیت این است که نیت دجال را نمیتواتندبخوانند درحدیت است درروی پیشانی او نوشته شده است :" یس من رحمت الله:" خ.وب مومن که دنبال چنین فردی نیست ولی نمیتواند بخواند وچشم تک اش بسیار درمسائل دنیائی درخشان استولی سرخ است وباز اینسرخی را نمیبیند و انرا سفید ومنطقی میبیند وبدنبال او میدودخداوند خاری را سرا راهمیگذارد که به |ای اوفرومیرود تا خار را ازپای خود دراورد دجال هم همه چیز مشخص شده است واین دجال کاملا مشخص است ازامکاناتی که دارد ازغرب وشرق گرفته است ودرخدومت انان است وکار خانجاتی که به او دادند همه اش قلابی است وفقط دود میکند وصدا دارد وسرانجام فقر میاورد وعجیب است که ایشان همزمان شد بااقای بوش پسر یک کشیشی درامریکابدنبال شاخت دجال معروف اخر زمان بوده است که درانجیل امده است از نشالنه ایشان درهمه موارد دروغ میگوید ولی مرد مان به او ایمان میاورنند واز نشانه او پشت گردن عدد 66 است ایشان تحقیقات میکند که احتمال دارد که یهودیان در سابق پشت کت خودشان اسم ویارمز ی مینوشتند که به جای لباسی درکنیسا که روی هم میزدند بتوانند پیدا کنند وایشان متوجه میشود که شماره شناسنامه اقای بوش پسر 66 است وری تمام حرف ایشان تحقیق میکند بدون استثنا همه دروغ از اب درمیاید که درتاریخ امریکا حتی جهان بینظیر است ومذهبی هم ساخته انهم دروغی بیش نیست- سئوال اینجا است کسی دروغ میگوید که راستش را میداند ولی میخواهد مردم را فریب دهد ودر دروغ دو علت است یکی از راست گفتن میترسد که برای منافع ایجاد نکند وضررداشته باشد- ودوم چنانچه راست بگوید از او نمی پذیرنند مثالی بزنم ساختمان ساواک درشیرازظاهر دو درب داشت یک درب کوچک ویک درب بزرگ ومیدانست هردو درب تحت کنترول بچه هاهست ساواک امد درضلع غربی ساختمان که به یک کوچه بن بست متصل بود یک ساختمان سه طبقه ساخت که درواقع چسبیده به دیوار ساواک بود به چه به ساختمان چسبیده به ساواک مظنون شدند وهمه را کنترول کردندوحتی دوستانی داشتن وافرادی ه گفتند برونند انجا دران کوچه اطراق کنند تنها جائی همه سر درنمیاوردند همان ساختمان بود ویک بار رفتند وزنگ انجا زدند و یک پیرمرد روستادی با لهجه خاص به صورت رمز کردن د واینها متوجه شدند واسم انها راپرسید جوابی دادند وگفت ان فرد اینجا نیست ساواک متوجه شد اولا شایع کرد وما نقبی به باغ بزرگواریدر نزدیکی داریم که بچه به ان باغ هم رفتند وچیزی دستگیرشان نشد و دوم به خانه دیگری نقب داریم و سپس با نردبان به هرخانه اطراف میرویم وسپس شایع کرد که میخواهند درخانه های اطراف ساواک انقلابیون بمب کار بگذارند و مواظب باشید وبچه ها میخواستندبمب کار بگذارنند وازترس انکه سواک بمبی درخالنه همسایه بگذارد وبه گردن بچه هابیاندازد ومیبایست راه حل انرا پیدا کنند وپس از تسخیر ساواک منشخص شد همان خلنه مال ساواک بوده است که اطاق گریم د اشته است- ادامه دارد